بسم الله الرحمن الرحیم
باری دیگر سفر به سوی آسمان آغاز شد سفری که تمام بشریت را با خود به سوی آسمان به بلندای "او" می برد ، سفری که با اختیار خود بی اختیار "او" می شوی و تنها به یک مقصد می رسی : "او"
این سفری است که همه باید کوله هایشان را ببندند ، بمانند و پرواز کنند، پرواز به سوی ابدیت..
"بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند راحلان طریق می دانند که ماندن نیز در رفتن است" 1
پس رفتن و آمدن ضد هم نیستند می مانی تا بروی. پس محکم گام می گذاری در صراط حق و می مانی در این ره تا به سوی دوست روانه شوی و ره روانه شدن به سوی دوست همان رهی است که آن را صراط مستقیم خواندند و صراط مستقیم وصال به توحید ، همان ولایت است آنچنان که فرموده اند منظور از صراط مستقیم علی علیه السلام و ائمه معصومین علیه السلام هستند. « وجود انسان کامل صراط مستقیم است »
بسم الله الرحمن الرحیم
همه وجود انسان تشکیل شده از عقاید او .
انسان آنگونه زندگی می کند که می اندیشد . بنابراین زندگی انسان در گرو اندیشه اش می باشد. هرگونه که فکر کرد و اندیشید به همان مقدار رشد می کند و یا بر خلاف آن دچار تباهی می گردد. انسان به طور فطری به سوی جامع صفات متعالی گرایش و کشش دارد . با باز نگریستن به آیه ی : « نفخت فیه من روحی » حقیقت انسان آینه ای است از وجود حضرت حق ،
خداوندی که تمام اسماء مقدس و والا مرتبه را داراست. از این رو دلیل گرایش او گرایش به اصل خود و جذبه ی کمال است .
واضح است که انسان در هر مرتبه ای که باشد مرتبه ای بالاتر را طلب می کند و در رکود و بی حرکتی احساس نقص می کند که افسردگی و بیماری از نتایج این نقصان است. سیر به سوی اصل خود پاسخ کمال خواهی اوست ولی هنگامی که ارزش ها برای شخص تغییر کنند ، اصل را فراموش کرده و کمال را در مادیات و مسائل خرد و بی ارزشی چون شهرت ، ثروت و مقام و... می یابد که این مطالبات در خور شأن مخلوقی چون او نیست و مقصود و منظور او برای آفرینش نیل به غایتی گران بهاست که مشغول شدن به غیر آن تنها انسان را نسبت به مسیری که باید طی کند بی اعتنا و چه بسا از آن منحرف می سازد. مسیری که سراسر زیبایی مطلق است و شایستگی این را دارد که صراط مستقیم و معبر لقاءالله باشد..
تمامی استعداد های انسان برای رسیدن به آن هدف ارزشمند به کار گرفته می شوند و این راه بهار انسانیت است.
برای شناخت این مسیر ابتدا باید عقاید و اندیشه های خود را بشناسیم! و ببینیم آیا خارج از این مسیر است و یا در راستای پیشبرد ما به سمت جلو ؟
عقیده ی هر فرد زندگی او و بالاتر از آن خود شخص را می سازد چرا که طریقه ی زندگی کردن که تمامی گزاره های زندگی را شامل می شود ، دستورالعمل هایی است که از نوع بینش و اندیشه ی ما بر می خیزد و هر حرکتی از کوچک و بی اهمیت تا بزرگترین و حیاتی ترین به نوع تفکر ما بستگی دارد ، پس عقاید ، اعمال و رفتار ما در ساخت شخصیت و زندگی ما اهمیت بسیار دارد.
نوع شخصیت و تفکر هرکس هرگونه که شکل گرفت بر اساس آن اهدافش نیز شکل می گیرد. انسان بدون هدف بی معناست و هدف است که به او معنا می دهد و محرک اوست (همانطور که قبلا گفته شد) انسان بی تحرک شباهتی به انسان ندارد؛ زیرا انسان برای سیر و دست یابی به اهدافش آفریده شده است و کمال او در پاسخگویی به خواسته های روح عظیم و بی نهایت طلب اوست که اگر پاسخ گفتن به نیاز های حقیقی روح خود را هدف قرار دهد و به راستی نیاز های حقیقی را بشناسد و درصدد پاسخ گفتن به آنان برآید ، دقیقاً همان هدفی را برگزیده است که باید..